کد مطلب:188436 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:266

کینه توزی هشام
از جسارت های هشام به زید این بود كه گفت برادرت منظورش اهانت بود. تو چه كار می كنی؟

زید فرمود: رسول خدا برادرم (باقرالعلوم) شكافنده علم و دانش نامید ولی تو بر جای رسول خدا نشسته ای و ادعای جانشینی او را داری بر خلاف رسول خدا می گویی، بنابراین بین شما اختلاف است و رأی تو غیر رأی پیامبر است.

هشام وقتی كه از دنیا رفت برادرزاده اش ولید بن یزید بن عبدالملك كه بعد از او بر سریر خلافت نشست چون با او در چپاول بیت المال و انباشتن مال مردم با وی مخالف بود از اموال هشام برای كفن بر نداشت و همین باعث شد كه بدن هشام مدتی طولانی بر زمین ماند و بو گرفت و با این خفت و ذلت او را به خاك سپردند. [1] .

برای اینكه بیشتر به ناپاكی و طاغوت منشی هشام پی ببریم نظر شما



[ صفحه 25]



را به فرازی از گفتار زید برادر امام باقر (علیه السلام) درباره او جلب می كنم.

زید فرمود: برای من روا نیست كه در خانه بنشینم با اینكه با قرآن كتاب خدا مخالفت آشكار می شود و حكومت و داوریها در انحصار شیطان و طاغوت (هشام) قرار گرفته تا آنجا كه در نزد هشام بودم مرد گستاخی در نزد او به رسول خدا (صلی الله علیه و سلم) ناسزا می گفت به آن مرد گستاخ گفتم وای بر تو ای كافر اگر من قدرت داشتم تو را سر به نیست و روانه ی دوزخ می ساختم.

هشام به جای اینكه طرفداری از من كند به من گفت: ساكت باش و نسبت به طرفداران ما این گونه سخن نگو. سوگند به خدا اگر یار جز پسرم یحیی داشتم بر ضد حكومت هشام قیام می كردم و با او می جنگیدم تا كشته شوم. [2] .

هشام افراد قلدر و خون آشام مانند یوسف ابن عمر ثقفی را بر مردم گمارده بود یوسف به قدری سنگدل بود كه دستور داد دست زن شایسته و شجاعی به نام ام خالد را به جرم اینكه طرفداری زید ابن امام سجاد (علیه السلام) است قطع كردند.



[ صفحه 26]




[1] وقايع الريام.

[2] وقايع الريام - معرفته الرجال.